سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا پس از گذشت حدود ده ماه از آغاز به کار فعالیت     وبلاگ فرهنگ و ارتباطات دیگه فکر کردم که نوبت آن رسیده که به طور جدیتری با مسئله ی وبلاگ برخورد کنم .پس انشاءالله میخواهم از این به بعد به مسائل حوزه ی فرهنگ و ارتباطات بپردازم با مقالات ، نوشته ها و گزارشات تر و تمیز.نگران نباشید عنوان فرهنگ و ارتباطات به قدری کلی است که می توان زیر سایه آن به هرچیزی که دلمان خواست بپردازیم.بی صبرانه منتظر نظرات و انتقادات شما خواننده  گرامی و به خصوص اساتید و دانشجویان محترم هستم.فعلاً یه مقاله بخوانید دربارهی یکی از بزرگان علوم ارتباطات

یادداشت و نظر یادتون نره

زندگی یک متفکر

قسمت اول

سیری در زندگی،آثار و اندیشه های پروفسور سید حمید مولانا

مقدمه

 تا حالا فکر کرده اید که چرا ما ایرانیان عادت داریم که بزرگان و دانشمندانمان را بعد از این که از دنیا می روند بشناسیم.چه بزرگانی که از میان ما رفتند و تازه بعد از رفتنشان بود که مقاله ها و کتب نوشته شد و مردم و جامعه دانشگاهی آن شخصیت را شناختند ؛بگذریم.از همان دوران نوجوانی که نام پروفسور سید حمید مولانا را شنیدم بسیار علاقمند بودم که درباره ی شخصیت علمی و معنوی ایشان شناخت بیشتری پیدا کنم ولی اکنون که خود وارد دنیای علوم ارتباطات گردیده ام و می بینم که چگونه چهره ی علمی و بیشتر معنوی ایشان مورد تغافل جامعه ی علمی و دانشگاهی و مدیران و مسولان علمی-فرهنگی کشور قرار گرفته است –به طوری که از میان انبوه آثار علمی و پژوهشی ایشان با وجود نیازی که به چنین کتابهایی احساس می شود تنها دو کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است-بر خود لازم دیدم که دست به قلم شده و زندگی و آثار علمی این استاد بزرگوار را مورد مطالعه و بررسی قرار دهم؛هر چند که در مورد زندگینامه وآثار علمی پروفسور مولانا مقالات(1)و کتبی (2) منتشر شده است ولی این نوشتار در تلاش است ضمن پرداختن به زندگینامه ی این استاد بزرگوار ،جایگاه علمی،مقالات،کتب و برخی مسایل مرتبط با ایشان را در مقاله ای نسبتاً جامع و در عین حال بسیط مورد بررسی قرار دهد.

آنچه که دراین قسمت می خوانید خلاصه ای از زندگانی ایشان است؛با ما در قسمت های آتی همراه باشید تا با زندگی، افکار و اندیشه های این" سفیر صداقت"(3)بیشتر آشنا شویم.

از کودکی در دریای علم،فقاهت وسیاست

 

سید حمید مولانا در 6 اسفند1315 شمسی در یک خانواده ی روحانی و علمی در تبریز متولد شد.او که هم از طرف پدر و هم از طرف مادر سید هست،نسبش با بیست واسطه به امام هفتم می رسد؛پدر ومادر سید حمید بنا به گفته خودش" نمونه و مظهرپرهیزگاری،تقوی،پاکی،صداقت و خداشناسی و مسلمان به تمام معنا بودند"(5)وفضای حاکم بر خانواده هفت نفره آنها صفا،صمیمیت و ایمان بود. خاندان مولانا خاندانی معروف در فقاهت ومجاهدت و شناخته شده بوده و هستند؛قطعاًزیستن در میان چنین خاندانی تاثیرات بسزایی در شکل گیری بنیه های فکری سید حمید داشته،به طوری که وقتی دانشجویان رشته روابط بین المللی دانشگاه آمریکن واشنگتن از ایشان در مورد بانفوذترین فرد در زندگی علمی شان می پرسند،این گونه جواب می دهند که:"اول و بالاتر از همه پدر بزرگ من آیةالله العظمعی سید محمد مولانا"؛این فقیه بزرگوار که ازنفس روحانی اش بزرگانی همچون علامه امینی تربیت شده اند،کلمات و واژه هایی همچون "دولت غاصب"،"مشروعیت"،"مشروطه"و"حقانیت"را برای اولین بار به سید حمید آموختند،که بنا به گفته ی خود پروفسور:"من درس اولیه جامعه و دولت وشکاف بین این دو در ممالک اسلامی را از او آموختم".

سید حمید در شهریور 1320 و در حدود پنج سالگی خود تجاوز یک قدرت بیگانه به مملکت را مشاهده نمود و اولین دیدگاه های خود را در امور ملی و بین المللی شکل داد."غم انگیزترین روزهای من در تبریز حمله متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران و اشغال تبریز توسط قوای شوروی بود"؛بعد از فروکش کردن جنگ جهانی دوم،امتناع روس ها از اجرای پروتکل های بین المللی مبنی برترک ایران،باعث بوجود آمدن حزب دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه وری شد. در این جریانات بود که سید حمید با وجود صغر سن خود شکاف بین جامعه مدنی آن روز و دولت و بروکراسی را به طور ملموس دیده و به گفته ی خود:" به این پدیده ی ناموزون و نظریه پردازی آن علاقه فوق العاده پیدا نمودم".

خود مختارها مدتی بعد پدر سید حمید را به طور موقت بازداشت می کنند و پس از مدتی، به دلیل افزایش فشارهاعلیه خاندان مولانا،این خاندان در تصمیمی قاطع به تهران هجرت می نمایند.

حوزه و گرایش به معارف اسلامی

با توجه به فرهنگ موجود در میان خاندان مولانا،ممکن است این سوال به ذهن برسد که چرا سید حمید بعد از گرفتن سیکل،به جای حوزه علمیه وارد دبیرستان شد؟خود پروفسور مولانا به این سوال این گونه جواب می دهند که:"کسب علوم حوزوی و تحقیق و مطالعه در این رشته،یک نوع آسودگی خاطر و آرامش دل و یک نوع ثبات و محیط بخصوصی را احتیاج دارد که متاسفانه برای بسیاری از ما که در طوفان تغییرات سیاسی و اقتصادی قرار گرفته بودیم امکان نداشت".

پروفسور مولانا برخلاف تصورات عامیانه و با وجود این که از بیست سالگی در غرب بوده است، سعی و کوششی ویژه در آموختن علوم و اصول اسلامی داشته اند؛ایشان در دوران دبیرستان،با مدرسه مروی نیز در ارتباط بوده وپای بعضی از سخنرانی های شهید مطهری در آنجا نشسته اند. نیز قبل از رفتن از تهران با وجود کم بودن سنشان،چندین بار اجازه حضور در دروس آیات بزرگ حوزه علمیه قم از جمله آیةالله العظمعی بروجردی را پیدا کرده و امام خمینی را هم برای اولین بار،در قم دیده اند.

هم اکنون نیز ایشان در مساجد مراکز اسلامی حومه واشنگتن شرکت و بارها به دعوت مراکز اسلامی و تشکل های مسلمانان در مساجد و دانشگاه های شهرهایی مثل لندن،منچستر،هامبورگ،بارسلون،الجزیره و قاهره سخنرانی کرده اند.

از روزنامه نگاری تا عزیمت به آمریکا

درمدتی که سید حمید در تهران بود اغلب اوقات فراغت خود را به مطالعه ی کتاب و روزنامه های قدیمی در کتابخانه ی مجلس اختصاص می دادو حتی در بسیاری از جلسات دوره های شانزدهم و هفدهم آنزمان مجلس به عنوان تماشاچی در مذاکرات پرجنجال آنروز حضور داشته و یادداشت برمی داشت و این امور تأثیر بسزایی در آشنایی وی با مسایل جدید داشتند.

آغاز فعالیتهای مطبوعاتی پروفسور مولانا،نویسندگی روزنامه ی "دانش آموزان"بود که برای محصلان دبیرستان های آنزمان منتشر می شد؛زمانی که ایشان در سن 19 سالگی مشغول فراگرفتن دروس اقتصاد در دانشگاه تهران بودند،از کیهان به ایشان پیشنهاد کار می شودو به عنوان سردبیر نشریه جدیدالتایس"کیهان فرهنگی"مشغول کار می شوند؛یک سال بعد در سال 1335 به کیهان روزانه منتقل شده وعهده دار صفحه اقتصادی این روزنامه می شوند؛چاپ مقالات استاد در مطبوعات آنروز قبل از عزیمتشان به آمریکا،باعث شد که چندین بار توسط دادستان نظامی وقت مورد تفتیش و بازرسی قرار گیرند.

ایشان در اوج تکاپوهای مطبوعاتی خویش و در سن19 سالگی،پدر و مادر خود را در یک حادثه رانندگی از دست میدهند ولی به مدد تعالیمی که از والدینشان اخذ کرده بودند ناامید نشده و روحیه خود را از دست نمی دهند.

 ادامه تحصیل در ایالات متحده

"من در 20سالگی روانه ی آمریکا و اروپا شدم" .در سال 1337و شش ماه بعد از فوت والدین،سید حمید توانست از دانشگاه "نورت وسترن"شیکاگو که یکی از دانشگاه های برجسته آمریکاست،بورس تحصیلی دریافت کند؛پروفسور مولانا بعدها در مورد انگیزه سفر خود به آمریکا می گوید"انگیزه من ازسفر به آمریکا،کسب دانش به حداکثرواستفاده از منابع علمی و دانشگاهی و آشنایی بیشتر با این قاره و جامعه ی آمریکا بود".

وی با علاقه و پشتکاری که از خود نشان میداد توانست مدرک لیسانس و فوق لیسانس را خیلی سریع و در رشته روزنامه نگاری و گرایش های نوینی چون اقتصاد و سیاست از دانشکده مشهور روزنامه نگاری نورت وسترن که موسوم به مدیل بود بگیرد.

ایشان برای دکتری در"برنامه مطالعات خاورمیانه"دانشگاه هاروارد پذیرفته می شوند ولی اساتیدشان در نورت وسترن با اعطای بورس بهتری ،ایشان را تشویق و قانع می کنند تا در آنجا بماندو دکترای خود را در رشته های علوم سیاسی و بین المللی و اقتصاد و ارتباطات ادامه دهد.استاد میپذیرند و بعدها می گویند که:"این یکی از بزرگترین تصمیمات من و موثرترین عامل تدریس و تحقیق من در رشته ی "روابط بین المللی و ارتباطات جهانی "بود".و بدین ترتیب استاد زیر نظر معروفترین و مشهورترین استادان علوم سیاسی و اقتصادی و جامعه شناسی و ارتباطات آنزمان آمریکا درس خواندند.

سرانجام در آذرماه 1342 و تقریباَ شش ماه بعد از قیام خونین 15 خرداد،سید حمید مولانا با اخذ بالاترین مقام آکادمیک(پروفسوری)از دانشگاه نورت وسترن به ایران بازگشت.

 مراجعت به آمریکاو اقامت دایمی چرا؟

"من با آنکه از کودکی و به مقتضیات محیط و شرایط ملی و بین المللی روز، همیشه کنجکاو بودم که هم غرب و هم شرق را درک کرده و بفهمم ولی نه هیچ وقت آرزوی اقامت دایمی در غرب و آمریکا را داشتم و نه مایل بودم در غرب شغلی پیدا کرده وحتی تدریس کنم".

با توجه به وجود چنین اعتقادی در پروفسور مولانا جای این سوال مهم است که چرا ایشان در همان سال بازگشت خویش به ایران،مجدداًراهی محل تحصیل خود،آمریکا شد؛برای پاسخ به این سوال باید بررسی کنیم که در این چند ماهه بر ایشان چه گذشت.

پروفسور مولانا در همان اوایلی که به ایران آمده بودند از طرف کیهان دعوت به سردبیری این روزنامه می شوند.روزنامه ای که "کیهان ش" نام نهاده و به جان ملت انداخته بودند و چنگال های اهریمن در تنش فرو رفته بود؛اینجاست که پروفسور جوان در معرض امتحان سترگ الهی قرار می گیردو به مدد شخصیت تربیت یافته ی خود از این امتحان سربلند بیرون می آید و در اعتراض به بازداشت و تبعید امام خمینی ،از سردبیری کیهان استعفا می دهد.

ایشان این وقایع را اینگونه توصیف می کنند:"چون اختناق در ایران در آنزمان به حد اعلای خود رسیده بود و من در مدت چند هفته ایکه در ایران برای سمت سردبیری کیهان دعوت شده بودم چندین بار برای بازجویی به ساواک خوانده شده و تحت فشار دستگاه و نظام بودم،پس از سه ماه و نیم سکوت در ایران،به عنوان اعتراض علیه بازداشت امام خمینی و خفقان موجود در مملکت استعفا داده و خاک ایران را برای همیشه ترک کردم و این آغاز تدریس و استادی من در آمریکا بود".و بدین ترتیب پروفسور مولانا در حالی که از سوی رژیم پیشنهادهای مختلفی برای کار در پست های مختلف -از وزارت گرفته تا وکالت-به ایشان شده بود، راهی تبعید اجباری شد.

با ما در قسمت های بعدی همراه باشید.....

پا نویس ها

1-عمده این مقالات در نشریه کیهان فرهنگی منتشر شده است که برای نمونه به چند مورد زیر اشاره می شود:

*ایرانی ترین دانشمند آن سوی مرز:گفتگو با پروفسور حمید مولانا با حضور...،زیر نظر مهدی پروین زاد،شماره 189

*کتاب شناسی پروفسور حمید مولانا ،سبحان محقق،شماره189

2-آقای کریم فیضی تبریزی با نوشتن دو کتاب مجموعه ای نسبتاًجامع در این زمینه فراهم آورده اند که عبارتند از :

الف-پروفسور مولانا طنین تعهد ب-سفیر صداقت

3 -این عنوانی است که آقای فیضی تبریزی در کتاب دوم خود برای پروفسور مولانا برگزیده اند.شاید در نگاه اول چنین عنوانی اغراق آمیز به نظر آید ولی بهتر است آنچه که در ادامه می آید را خوانئه و سپس قضاوت کنید. 4-عمده مطالبی که در مورد زندگینامه ایشان آمده است بر اساس گفته های خود استاد می باشد که در کتاب های آقای فیضی تبریزی و نیز در مقالات دیگر آمده است.

5-مطالبی که به این صورت مشخص گردیده اند عین گفته های استاد می باشد که از منبع زیر برداشته شده است:

فیضی تبریزی،کریم، پروفسور مولانا طنین تعهد،تهران،شکوفه یاس،چ اول،پاییز1380

به دلیل کثرت این جملات از ذکر شماره ی صفحات خودداری نموده ایم.

پروفسور سید حمید مولانا                  پروفسور سید حمید مولانا

پروفسور سید حمید مولانا              پروفسور سید حمید مولانا

پروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولاناپروفسور سید حمید مولانا


نوشته شده در  سه شنبه 84/11/4ساعت  9:36 عصر  توسط مهدی یوسفی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تغییر آدرس
بدون شرح
دوباره سلام
یک شروع دوباره
این هم فیلمشون هست؟؟؟